انواع هوش
طبق نظریه ی هوارد گاردنر کسی کم هوش نیست...
روانشناسان هوش را به صورت های متفاوتی تعریف می کنند و هر کدام وجود هوش را در چیزهای مختلف میبینند و هنوز هم سر تعریف آن به توافق نرسیده اند. اما در نظریه های جدید بیشترهوش را
" توان سازگاری و پیشرفت در شرایط مختلف" تعریف می کنند و آن را به شغل یا مهارت خاصی نسبت نمی دهند.
گاردنر در نظریه اش می گوید : بیشتر آدم ها تمامی هوش های هشتگانه را دارند(یعنی در همه ترکیبی از هوشهای مختلف وجود دارد) اما در هر کدام یک نوع هوش ، قویتر از بقیه هوش ها است.گاردنر معتقد است که هر کدام از این هوش ها آدم را به کارها و یا مشاغل خاصی گرایش می دهد و آرامش ، مطالعه آثار منطقی ، فلسفی و ادبی می تواند هوش های ما را تقویت کند.
هوش های زیر ، هوش های هشتگانه هستند همان هشتگانه های طلایی :
۱.هوش کلامی (زبانی)
افرادی که این هوش را دارند از زبان کم نمی آورند ، از آن استفاده های زیادی می کنند. آنها از کلام خودشان برای تبیین اهداف و استدلال های خود خوب استفاده می کنند. زیبا صحبت می کنند ، زیبا می نویسند ، زیبا تحلیل می کنند ، افراد خوش کلام معمولا اطلاعات عمومی زیادی دارند ، کتاب زیاد می خوانند،کتاب خواندن گستره زبانیشان را زیاد می کند و هوش کلامی آنها را پرورش می دهد.
افرادی که هوش کلامی دارند مستعد نویسندگی هستند البته سخنوران، مدرسان و استادان، وکلا، مبلغان دینی و روزنامه نگاران را هم می توان به آن اضافه کرد.
۲.هوش منطقی-ریاضیمی گویند بچه های ریاضی، فلسفه و قدرت استدلال قوی دارند.دلیل این امر همین هوش منطقی-ریاضی است که باعث شده اینگونه افراد علاوه بر اینکه خوب می توانند حساب و کتاب کنند و عملیات های ریاضی را انجام دهند، خوب هم بتوانند استدلال کنند و روابط علّی و معلولی را درک کنند.
رشته های مهندسی، حسابداری، نظریه پردازی، برنامه نویسی کامپیوتر و فلسفه در این هوش کاربرد زیادی دارند.
۳.هوش فضایی (تصویری)کسانی که برای هر چیزی یک تصویر ذهنی ایجاد می کنند و می توانند همه چیز ، حتی فکر ها را تجسم کنند حتما دارای هوش فضایی هستند.
آنها تفکر سه بعدی دارند و می تونند تصورات خود را با جزییاتش روی برگه پیاده کنند.مثلا : می توانند قلبشان را که پا در آورده و دارد این طرف و آن طرف می رود و کارهایی را که می تواند انجام دهد را تصور کنند.چنین افرادی مستعد معلم، نقاش، ملوان، عکاس،صفحه آرا و یا تصویر ساز هستند.
۴.هوش جسمی-حرکتی
این گونه افراد یک دقیقه هم نمی توانند آرام بگیرند، دایم در حال جنب و جوش هستند انگار زمین میخ دارد و همه چیز عیب!
همه اشیاء و وسایل اطرافشان را دست کاری می کنند، می خواهند همه چیز را کشف کنند (شاید هم خراب!) این گونه افراد کنترل زیادی بر روی حرکات اعضای بدن خود دارند برای همین انجام دادن حرکات موزون و یا ظریف برایشان بسیار راحت است.
جراحان، صنعتگران، هنرمندان (تئاتر های پرحرکت)، مکانیک ها و ورزشکاران حرفه ای معمولا دارای هوش جسمی-حرکتی هستند.
۵.هوش موسیقیاییقرار نیست که فقط خواننده ها و نوازنده ها این هوش را داشته باشند بلکه همه کسانی که به زیر و بم آهنگ های مختلف آنقدر حساس اند که معمولا می توانند آنها را تقلید کنند یا متوجه ریتم آن شوند، هوش موسیقیایی دارند. این گونه افراد می توانند دو صدا را که تن یکسانی دارند را به راحتی از هم تشخیص دهند.آنها معمولا برای هر کار خود یک موسیقی متن دارند و ....کابرد هوش موسیقیایی در آهنگ سازی، نوازندگی، خوانندگی و خود موسیقی بسیار مهم است.
۶.هوش میان فردی
افرادی که روابط عمومی خیلی بالایی دارند، خوب ارتباط برقرار می کنند و خیلی خوب هم آدم ها و احساساتشان را درک می کنند، یعنی می توانند از روی حرکات و رفتارشان ذهن آنها را بخوانند و دردشان را بفهمند هوش میان فردی پر رنگی دارند.
آنها در زندگی خانوادگی خود (در رابطه با همسر) و حتی تربیت فرزندانشان هم موفق تر از بقیه عمل می کنند.برای تقویت هوش میان فردی ، بهتراست در جمع ها و گروه های مختلف عضو شوید و با آنها در بیشتر موارد تبادل نظر کنید، با آنها هم صحبت شوید اما سعی کنید بیشتر گوش بدهید تا حرف بزنید. افراد با هوش میان فردی بالا مستعد مشاور مدارس یا خانواده، معلم، پزشک، فروشنده، مددکار و یا روانشناس هستند.
۷.هوش درون فردیدرک همه دنیا یک طرف، درک خود هم یک طرف.
این که آدم بتواند خودش، احساساتش یا استعدادهایش را درک کند و به خود شناسی برسد بسیار مهم است که هر کسی نمی تواند، جز آنهایی که هوش درون فردی بالایی دارند.این دسته آدم ها مستقلند و نقاط ضعف و قوت خود را می شناسند و در واقع خودشان را کاملا کشف کرده اند.
این افراد مستعد روان شناس، انسان شناس، روانکاو و متخصص الهیات شدن هستند.
۸.هوش طبیعت گرا
در ابتدا تنها هوش های بالا شناخته شده بود ولی بعدها گاردنر این هوش را هم اضافه کرد تا کامل شوند.
هوش طبیعت گرا در آدم هایی وجود دارد که توانایی فهمیدن طبیعت و درک الگو های آن را دارند و به راحتی با آن ارتباط برقرار می کنند و از کار کردن در آن لذت می برند.
کشاورزی، گیاه شناسی، بومی شناسی، نقاشی، ورزش هایی مثل کوهنوردی و عکاسی در طبیعت، نشان از هوش طبیعت گراست.
(برگرفته از کتاب هوش هاي چند گانه در كلاس هاي درس اثر توماس آرمسترانگ وترجمه مهشيد صفری)
روانشناسان هوش را به صورت های متفاوتی تعریف می کنند و هر کدام وجود هوش را در چیزهای مختلف میبینند و هنوز هم سر تعریف آن به توافق نرسیده اند. اما در نظریه های جدید بیشترهوش را
" توان سازگاری و پیشرفت در شرایط مختلف" تعریف می کنند و آن را به شغل یا مهارت خاصی نسبت نمی دهند.
گاردنر در نظریه اش می گوید : بیشتر آدم ها تمامی هوش های هشتگانه را دارند(یعنی در همه ترکیبی از هوشهای مختلف وجود دارد) اما در هر کدام یک نوع هوش ، قویتر از بقیه هوش ها است.گاردنر معتقد است که هر کدام از این هوش ها آدم را به کارها و یا مشاغل خاصی گرایش می دهد و آرامش ، مطالعه آثار منطقی ، فلسفی و ادبی می تواند هوش های ما را تقویت کند.
هوش های زیر ، هوش های هشتگانه هستند همان هشتگانه های طلایی :
۱.هوش کلامی (زبانی)
افرادی که این هوش را دارند از زبان کم نمی آورند ، از آن استفاده های زیادی می کنند. آنها از کلام خودشان برای تبیین اهداف و استدلال های خود خوب استفاده می کنند. زیبا صحبت می کنند ، زیبا می نویسند ، زیبا تحلیل می کنند ، افراد خوش کلام معمولا اطلاعات عمومی زیادی دارند ، کتاب زیاد می خوانند،کتاب خواندن گستره زبانیشان را زیاد می کند و هوش کلامی آنها را پرورش می دهد.
افرادی که هوش کلامی دارند مستعد نویسندگی هستند البته سخنوران، مدرسان و استادان، وکلا، مبلغان دینی و روزنامه نگاران را هم می توان به آن اضافه کرد.
۲.هوش منطقی-ریاضیمی گویند بچه های ریاضی، فلسفه و قدرت استدلال قوی دارند.دلیل این امر همین هوش منطقی-ریاضی است که باعث شده اینگونه افراد علاوه بر اینکه خوب می توانند حساب و کتاب کنند و عملیات های ریاضی را انجام دهند، خوب هم بتوانند استدلال کنند و روابط علّی و معلولی را درک کنند.
رشته های مهندسی، حسابداری، نظریه پردازی، برنامه نویسی کامپیوتر و فلسفه در این هوش کاربرد زیادی دارند.
۳.هوش فضایی (تصویری)کسانی که برای هر چیزی یک تصویر ذهنی ایجاد می کنند و می توانند همه چیز ، حتی فکر ها را تجسم کنند حتما دارای هوش فضایی هستند.
آنها تفکر سه بعدی دارند و می تونند تصورات خود را با جزییاتش روی برگه پیاده کنند.مثلا : می توانند قلبشان را که پا در آورده و دارد این طرف و آن طرف می رود و کارهایی را که می تواند انجام دهد را تصور کنند.چنین افرادی مستعد معلم، نقاش، ملوان، عکاس،صفحه آرا و یا تصویر ساز هستند.
۴.هوش جسمی-حرکتی
این گونه افراد یک دقیقه هم نمی توانند آرام بگیرند، دایم در حال جنب و جوش هستند انگار زمین میخ دارد و همه چیز عیب!
همه اشیاء و وسایل اطرافشان را دست کاری می کنند، می خواهند همه چیز را کشف کنند (شاید هم خراب!) این گونه افراد کنترل زیادی بر روی حرکات اعضای بدن خود دارند برای همین انجام دادن حرکات موزون و یا ظریف برایشان بسیار راحت است.
جراحان، صنعتگران، هنرمندان (تئاتر های پرحرکت)، مکانیک ها و ورزشکاران حرفه ای معمولا دارای هوش جسمی-حرکتی هستند.
۵.هوش موسیقیاییقرار نیست که فقط خواننده ها و نوازنده ها این هوش را داشته باشند بلکه همه کسانی که به زیر و بم آهنگ های مختلف آنقدر حساس اند که معمولا می توانند آنها را تقلید کنند یا متوجه ریتم آن شوند، هوش موسیقیایی دارند. این گونه افراد می توانند دو صدا را که تن یکسانی دارند را به راحتی از هم تشخیص دهند.آنها معمولا برای هر کار خود یک موسیقی متن دارند و ....کابرد هوش موسیقیایی در آهنگ سازی، نوازندگی، خوانندگی و خود موسیقی بسیار مهم است.
۶.هوش میان فردی
افرادی که روابط عمومی خیلی بالایی دارند، خوب ارتباط برقرار می کنند و خیلی خوب هم آدم ها و احساساتشان را درک می کنند، یعنی می توانند از روی حرکات و رفتارشان ذهن آنها را بخوانند و دردشان را بفهمند هوش میان فردی پر رنگی دارند.
آنها در زندگی خانوادگی خود (در رابطه با همسر) و حتی تربیت فرزندانشان هم موفق تر از بقیه عمل می کنند.برای تقویت هوش میان فردی ، بهتراست در جمع ها و گروه های مختلف عضو شوید و با آنها در بیشتر موارد تبادل نظر کنید، با آنها هم صحبت شوید اما سعی کنید بیشتر گوش بدهید تا حرف بزنید. افراد با هوش میان فردی بالا مستعد مشاور مدارس یا خانواده، معلم، پزشک، فروشنده، مددکار و یا روانشناس هستند.
۷.هوش درون فردیدرک همه دنیا یک طرف، درک خود هم یک طرف.
این که آدم بتواند خودش، احساساتش یا استعدادهایش را درک کند و به خود شناسی برسد بسیار مهم است که هر کسی نمی تواند، جز آنهایی که هوش درون فردی بالایی دارند.این دسته آدم ها مستقلند و نقاط ضعف و قوت خود را می شناسند و در واقع خودشان را کاملا کشف کرده اند.
این افراد مستعد روان شناس، انسان شناس، روانکاو و متخصص الهیات شدن هستند.
۸.هوش طبیعت گرا
در ابتدا تنها هوش های بالا شناخته شده بود ولی بعدها گاردنر این هوش را هم اضافه کرد تا کامل شوند.
هوش طبیعت گرا در آدم هایی وجود دارد که توانایی فهمیدن طبیعت و درک الگو های آن را دارند و به راحتی با آن ارتباط برقرار می کنند و از کار کردن در آن لذت می برند.
کشاورزی، گیاه شناسی، بومی شناسی، نقاشی، ورزش هایی مثل کوهنوردی و عکاسی در طبیعت، نشان از هوش طبیعت گراست.
(برگرفته از کتاب هوش هاي چند گانه در كلاس هاي درس اثر توماس آرمسترانگ وترجمه مهشيد صفری)
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم دی ۱۳۹۱ ساعت توسط مجید غفوری
در این مجموعه بیش از 1000مطلب علمی،سلامت،ورزشی،تغذیه،رایانه،... برای علاقه مندان ارائه شده است.